چرا این اندازه بی ارزش شده ام ? این چه عشقی بود که وقتی بی پول شدم تو هم مرا تنها گذاشتی? این چه خدایی بود بی پول شدم و او هم رفت ? چه شد آن افکار با خون دل پروریده? چه شد آن تلاش ها? هرچه داشتم با رفتن پول هم رفت. چه ارزشی و چه اصالتی و چه درونی و چه عشقی و چه دردی که نبودند همه ی آنچه که گفتند و قول دادند . اگر به خودم شک نمی کردم باید تا ته این بدبختی میرفتم و میرفتم و میرفتم و همه درد و غم و رنج تنهایی همه ی آدم های بدبخت تاریخ را یک تنه با خود حمل می کردم تا زیر رنج و اشکشان له شوم . ولی چه حیف که دیگر خودم را ندارم , خودم گم شدم , خودم کجایم تا این بار را بر دوشش بگذارم? از ترس بی پولی قالب تهی کرده ام انگار . برای چه همراهم بیاید مگر من به او چه داده ام?  بجز رنج چه چیزی در انتظارش خواهد بود? بیا و تنهایم مگذار بیا تا در غم و درد غرق شویم و بمیریم .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Phillip امام ما پزشک ما سایت عاشقانه www.motafareghe.rozblog.com رادیو گند آباد Andy دندون سیاست نوآوری Grimarlon تبلیغات اینستاگرام | ربات اینستاگرام